کد خبر 19197
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۸۹ - ۱۰:۰۳

محمد ميرکياني گفت: نويسندگاني که فرهنگ بومي‌شان را تحقير مي‌کنند و مرعوب قدرت‌ها هستند، مدام جايزه مي‌گيرند. اين کار غربي‌ها، ربطي به اسلام و ايران ندارد؛ بلکه براي بشريت، خطرناک و زيان‌آور است.

به گزارش مشرق، محمد ميرکياني، بازآفريننده متون کهن و نويسنده کودکان و نوجوانان، يک هفته پس از اعلام نتيجه جايزه ادبي نوبل و برنده شدن «ماريو بارگاس يوسا» با انتشار يادداشتي در خبرگزاري فارس، استعماري بودن نوبل و دلايل اين انتخاب را واکاوي کرد و در نهايت، يک پيشنهاد مشخص روي ميز گذاشت.
ميرکياني در آن يادداشت که در رسانه‌هاي متعدد بازتاب فراواني داشت، راه‌اندازي يک جايزه معتبر بين‌المللي براي انتخاب نويسندگان آزادانديش و مستقل را خواستار شد و ايران اسلامي را کشور مناسبي براي آغاز اين حرکت دانست.
پس از اين بود که مجامع فرهنگي گوناگون نسبت به موضوع واکنش نشان دادند و محسن پرويز، معاون فرهنگي سابق وزير ارشاد و معاون فرهنگي فعلي دانشگاه علوم پزشکي و عضو هيأت مديره انجمن قلم ايران در مراسم سالگرد درگذشت دکتر طاهره صفارزاده، از آن استقبال کرد. وي البته در آن مراسم، نامگذاري جايزه‌اي به نام اين بانوي اديب و قرآن‌پژوه و عالمه جهان اسلام را خواستار شد و در گفت‌وگو با هفته‌نامه «پنجره»، مبناي اين سخن را پيشنهاد ميرکياني دانست.
محمد ميرکياني اما چند روز قبل، مهمان خبرگزاري فارس بود تا درباره اين موضوع و موضوع ديگري (بررسي اسطوره‌هاي غربي و قياس آنها با اسطوره‌هاي شرقي ـ ايراني) سخن بگويد. بخش اول گفت‌وگو که به موضوع دوم مي‌پرداخت، هفته گذشته منتشر شد و اينک، گفت‌وگوي  ميرکياني درباره تأسيس جايزه بين‌المللي براي تشويق نويسندگان کشورهاي آزاديخواه را مي‌خوانيد:

 

 اين پندار وجود دارد که تأسيس جايزه بين‌المللي، آن هم در جايي که پيشنهادش از سوي يک نويسنده مسلمان ايراني مطرح شده باشد، به انتخاب صرفاً نويسندگان جهان اسلام بينجامد و گستره کوچک‌تري از نويسندگان گيتي را در بر بگيرد. شما چگونه به اين نگراني پاسخ مي‌دهيد؟

ميرکياني: پيشنهاد من، يک طرح خام بود و مقصودم از ارائه آن، اين نبود که حتماً و لابد ما ايراني‌ها اين کار را انجام دهيم. اگر قرار باشد جايزه اسلامي به کتاب داده شود، اين وظيفه سازمان کنفرانس اسلامي به عنوان نماينده ده‌ها کشور اسلامي است. چرا که يکي از وظايف اين سازمان، تبليغ فرهنگ اسلامي است. آنها مي‌توانند جايزه‌اي بگذارند و به نويسندگان و کتاب‌هايي که براي تبليغ مباني دين اسلام يا بنيادهاي وحدت بين مذاهب اسلامي تلاش مي‌کند، جايزه بدهند. بحثي که در پيشنهاد من مطرح شد، ربطي به کشورهاي اسلامي نداشت و تمام کشورهاي آزاديخواه جهان را شامل مي‌شد. اسلامي يا مسيحي بودن ملاک عمل نيست. حتي مي‌تواند آثار نويسندگاني را بررسي کند که بودايي‌مذهب‌اند و يا حتي داراي مذهب مشخصي نيستند. تمام کشورهايي که در سراسر دنيا احساس آزاديخواهي دارند و فرهنگشان در برابر فرهنگ مسلط جهان تحقير مي‌شود و نويسندگاني دارند که در برابر اين فرهنگ مسلط احساس خودباختگي نمي‌کنند، مي‌توانند در اين فستيوال بزرگ بين‌المللي نماينده داشته باشند. آنها مي‌توانند تمام اهالي قلم خود را به سمتي هدايت کنند که جهان علاوه بر جايزه ادبي نوبل، يک جايزه معتبر داشته باشد.

 

 آيا پيش از اين هم استعمارستيزي فرهنگي و رويارويي و مقابله با جوايز تأسيس شده از سوي کشورهاي غربي سابقه داشته است؟

ميرکياني: بله و چه موفق! در تصويرگري در حالي که جشنواره «بلونيا»ي ايتاليا فعاليت مي‌کرده، جشنواره «براتيسلاوا» هم پا گرفته و به مراتب مؤثر و موفق بوده است. در حوزه انيميشن هم مکتب ديگري مقابل «ديزني» قد علم کرد. در جوايز ادبي دنيا، مي‌تواند جايزه‌هاي ديگري هم غير از نوبل باشد. البته، جوايز زيادي در سراسر دنيا در حال اهدا شدن است؛ منتها مانند نوبل مشهور نيستند. اين جايزه به خاطر قدمت و سرمايه‌گذاري‌هايي که بعضي کشورها به دلايل خاص روي آن کرده‌اند، شهرت پيدا کرده است. بنابراين، بايد جايزه‌اي تأسيس شود که کشورهاي مختلف روي آن سرمايه‌گذاري کنند که ايران هم مي‌تواند يکي از آنها باشد. به همين دليل است که ما مي‌گوييم، جايزه جهاني، جايزه ايراني يا صرفا اسلامي نيست. بلکه اين جايزه بايد تمام آثار بزرگسالانه را که با نگاه انساني و حمايت از آزاديخواهي و استعمارستيزي در دنيا نوشته مي‌شود، مورد بررسي قرار دهد. گردانندگان نوبل نبايد احساس کنند آنانند که براي دنيا تصميم مي‌گيرند و بهترين تصميمات را اتخاذ مي‌کنند. چرا که عرصه هنر، عرصه تفکر و تنوع است. به چه علت کساني بايد دست به انتخاب و اعطاي جايزه بزنند که با اهداف خاص فرهنگي، جهان نوشتن را به يک سمت سوق بدهند؟

 

 اما طبق درخواست‌ها، آنچه به عنوان ادبيات ممتاز منتشر مي‌شود به اروپا و آمريکا تعلق دارد و نويسندگان غربي در سطح بهتري قرار دارند. اين ادعا را فروش کتاب‌ها و نامدار شدن نويسندگان اروپايي و آمريکاي لاتين تأييد مي‌کند. آيا در اين جايزه، نويسندگان کشورهايي که به استعمار شهرت دارند، ناديده گرفته خواهند شد؟

ميرکياني: به اعتقاد من، انديشه‌هاي نويسندگان آزاديخواه، تابع مرز و سرزمين خاصي نيست. چه بسا هنرمنداني باشند که از دل کشورهاي استعمارگر در اين جايزه اثر داشته باشند و کتاب آنها يا خود آنها به واسطه استعمارستيزي و آزاديخواهي برگزيده شوند. حتي نويسندگان آمريکايي مي‌توانند از گردانندگان و از اعضاي هيأت داوران باشند يا به عنوان نويسنده صاحب اثر در اين جايزه بدرخشند و جايزه بگيرند. به اعتقاد من اين جايزه مي‌تواند به تمام آثار داستاني که به پايداري، هويت، شأن و جايگاه انسان در دنياي امروز اشاره مي‌کند، جايزه بدهد. چون نوبل دارد به سمتي مي‌رود که سياست‌هاي خاص برخي کشورهاي مسلط دنيا را تأييد کند. سال‌هاست که به آثاري جايزه مي‌دهند که فرهنگ سلطه را تأييد مي‌کنند. چرا بايد نويسندگاني مورد تشويق قرار بگيرند که ملت خودشان را تحقير مي‌کنند؟ چرا نويسندگاني جايزه مي‌گيرند که در مقابل فرهنگ بومي خودشان مي‌ايستند؟ چرا فلان نويسنده عرب که صلح فلسطين و اسراييل را تأييد مي‌کند، برگزيده مي‌شود؟ چرا آن دست کساني که برابر سيطره غرب احساس حقارت و کوچکي مي‌کنند، به يکباره به اوج مي‌رسند؟ اينجا ديگر بحث مسلماني و غيرمسلماني نيست. نويسنده بايد اولين کسي باشد که مي‌گويد: کشوري حق ندارد بگويد «همه دنيا يا با من هستند يا بر من.» نويسنده آزاديخواه در مقابل اين عبارات ايستادگي مي‌کند.

 

 به اعتقاد شما اين روش نوبل روي وضع و حال ادبيات در دنيا هم تأثير مي‌گذارد؟

ميرکياني: طبيعي است. ما نبايد منتظر اثرات اين اقدام باشيم. نوبل، سال‌هاست براي تأثيرگذاري روي نويسندگان دنيا دست به کار شده است و مدت‌هاست تلاش مي‌کند تا موجي در خدمت فرهنگ مسلط غرب راه بيندازد. نکته تأسف‌بار اينکه نويسندگان صاحب انديشه، انگيزه‌هاي خود را از دست مي‌دهند. مرحوم مهدي آذريزدي را مثال مي‌زنم. او ـ که مدرسه نرفته بود ـ آثاري براي کودکان خلق کرد که نگاه بسيار انساني داشتند و مربوط به يک سرزمين مشخص هم نبودند. کسي مثل او اين شايستگي را نداشت که در دنيا مورد تشويق قرار بگيرد؟ اما نويسندگاني که ملت و فرهنگ خودشان را تحقير مي‌کنند و در برابر قدرت‌ها احساس سرخوردگي دارند، مدام جايزه مي‌گيرند. اين کار آنها، ربطي به اسلام و ايران ندارد؛ بلکه براي بشريت و انسانيت، خطرناک و زيان‌آور است.

 

 ارائه اين پيشنهاد در رسانه‌ها بازتاب خوبي داشت. آيا در ميان اهالي قلم و همکاران و دوستان شما هم بازخورد مناسبي داشته است؟

ميرکياني: آنهايي که درباره پيشنهاد، اطلاع يافته‌اند، آن را طرح خوبي قلمداد کرده‌اند. منتها من فقط براي ايجاد يک جرقه تلاش کرده‌ام تا آغازي براي يک حرکت باشد و همه را به فکر فرو ببرد. ما مي‌توانيم جوايز متعدد و معتبر ادبي در ايران و جهان داشته باشيم که منحصر به يک کشور نشود؛ بلکه مجموعه‌اي از تفکر، انديشه و آگاهي گردهم جمع شده و آثاري را انتخاب کنند که چراغ راه بشريت باشد؛‌ نه اينکه راه‌ها را ببندد و فقط يک راه نشان بدهد. کار ادبيات، هنر و انديشه همين است که راه‌هاي درست به انسان‌ها نمايانده شود؛ نه اينکه راهي به سوي فرهنگ مسلط غرب باز کنند. در دنياي تفکر، تنوع و تکثر يک اصل است، اما آنچه در نوبل دارد اتفاق مي‌افتد، تکثرزدايي است.

 

من البته پاسخ سئوال قبلم را نگرفتم. اجازه بدهيد سئوالم را اينطور مطرح کنم که از سوي نهادهاي فرهنگي آيا درباره اين پيشنهاد شما مراجعه‌اي نشد؟ آيا در کشور ما سازماني نيست که شما را در اجرا شدن اين طرح همراهي کند؟

ميرکياني: اطلاع مستقيم ندارم، اما شنيده‌ام که برخي مراکز فرهنگي کشور دست به کار شده‌اند. يکي از اين مراکز، انجمن قلم ايران است که طرح و پيشنهاد را در دست بررسي دارد.

 

 کتاب سال جمهوري اسلامي که سال‌هاست بخش بين‌الملل را نيز اضافه کرده، نمي‌تواند با پيشنهاد شما قابل جمع باشد؟

ميرکياني: جايزه کتاب سال ما در عنوان خود به نام يک کشور اشاره دارد. هرچند معتقدم از تمام ظرفيت‌هاي اين جايزه هم استفاده نمي‌شود و مي‌تواند همين جشنواره هم کارکردهاي ديگري داشته باشد که در جاي خود به آن خواهم پرداخت. به همين نکته بسنده مي‌کنم که پيوستگي فرهنگي بين ما نيست و وقتي کتاب سال جمهوري اسلامي به نويسنده‌اي جايزه مي‌دهد، سفارتخانه‌ها، رايزني‌ها و خانه‌هاي فرهنگي کشورمان در نقاط مختلف جهان بايد با دعوت از نويسندگان ايراني، چاپ پوستر، پخش فيلم و تبليغات گسترده، هنرمندان و اهالي قلم ما را به مجامع فرهنگي و ادبي ساير کشورها بشناسانند. در حالي که چنين نيست. اگر ما از ظرفيت‌هاي کتاب سال خودمان استفاده کنيم، اتفاقات خوبي در دنيا مي‌افتد؛ منتها طرح و پيشنهاد من با کتاب سال قابل جمع نيست؛ چون اين جايزه را دولت ايران اهدا مي‌کند و در پيشنهاد من، تحرک و پويايي نهادهاي غيردولتي، انجمن‌ها، تشکل‌ها و افراد مطرح بود.

 

سئوال آخر من اين است که اگر متهم شويد به اينکه به دليل بي‌اعتنايي نوبل به نويسندگان ايراني، چنين پيشنهادي را داده‌ايد، پاسخ شما چيست؟

ميرکياني: صحبت من درباره نويسندگان ايراني يا هنرمندان جهان اسلام نيست. بلکه نوبل دارد کاري مي‌کند که فرهنگ و هنر در خدمت جنگ‌افروزي، سلطه‌طلبي و استعمارگرايي باشد. حافظه دنيا از مقاصد قدرت‌هاي بزرگ براي تشويق و تقدير از نويسندگان همسو با آنان آگاه است. آمريکايي‌ها در جنگ سرد به نويسندگان شوروي سابق جايزه مي‌دادند و بعد براي برنامه‌ريزي‌هاي نظامي‌شان از اينها فتوا مي‌گرفتند. واقعا بحث جايزه و ارزش مادي آن نيست. فرض کنيد به پنج نفر جايزه نوبل مي‌دهند و سال‌ها بعد، آمريکا اعلام مي‌کند که فلان کشور محور شرارت است. بعد هم رسانه‌هاي اين کشور از برندگان نوبل براي شرور بودن آن کشور تأييديه مي‌گيرند. مردم هم گمان مي‌کنند که چون برنده نوبل، سياستمدار نيست و داستان‌نويس است، حتما درست مي‌گويد. بنابراين، برندگان نوبل به دقت انتخاب مي‌شوند و نويسندگاني هستند که در خدمت اين سياست طمع‌ورزانه باشند. البته ناگفته نماند که نبايد نگران باشيم، بلکه بايد از جايي شروع بکنيم و مقابل اين سياست بايستيم. متأسفانه بسياري از دوستان نويسنده ما مرعوب اين جريان هستند و گويي نوبل به خدايگان ادبيات اهدا شده است که نمي‌شود درباره آن سخن گفت و يا انديشه‌هاي برنده اين جايزه را به نقد کشيد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس